|
سه شنبه 3 / 8 / 1394برچسب:, :: 19:10 :: نويسنده : حسین رفیعی
سلام دوستان عزیز اگر امکان داره توی انجمن زیر عضو بشید . اتحادیه انجمن اسلامی بیضا. .... اینجا باز رود آرام ، و تو آرام تر از رود روان . من دلم می خواهد این آرامش آبی را بر هم بزنم ، تا دل من هم آرام شود . تو بیا آرامش چشمانت را با خروش دل من قسمت کن ، شاید یک لحظه یک آن آرام بگیرد دل افسرده من . ای نگاهت آرام روحت پاک کاش می دانستی ، چه فسونهاست نهان در پس آن ناز نگاه . این چه شوریست فکندی به دل سوخته ام من خود افروخته ام . من سراپا دردم و تو درمان همه درد منی دور باطل زده ام این همه عمر باز سرگردانم بی تو من حیرانم باز سرگردانم باز سرگردانم .... . خسته ام از تظاهر به ایستادگی از پنهان کردن زخم هایم زور که نیست... دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم
و با لبخندی مسخره وانمود کنم
همه چیز رو به راه است!!!
سه شنبه 17 / 12 / 1393برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : حسین رفیعی
ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﯽ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﯿﺴﺘﯽ ،
سه شنبه 17 / 12 / 1393برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : حسین رفیعی
لـــعـــنـــت به روز آشناییمون!! بي هیچ اسمی مي شه عاشق شد عاشق که باشی شعر شورِ دیگری دارد لیلی و مجنون قصه ی شیرینتری دارد دیوان حافظ را شبی صد دفعه میبوسی هر دفعه از آن دفعه فالِ بهتری دارد حتی سؤالاتِ کتابِ تستِ کنکورت - عاشق که باشی - بیتهای محشری دارد با خواندن بعضی غزلها تازه میفهمی هر شاعری در سینهاش پیغمبری دارد حرفِ دلت را با غزل حالی کنی سخت است شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد ↭ نــوشـتــه هـایــم
|